کد مطلب:234261
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:292
عرش رحمان بود این روضه سلطان خراسان
ای شه طوس كه سلطان سریر دو سرائی
ما سوی الله همه ظل تو وتو ظل خدائی
تا خلائق همه در روی تو بینند خدا را
پرده بردار كه بی پرده خدا را بنمائی
پرده بردار حرم سر عفاف ملكوتی
آیه رحمتی از صنع سماوات علائی
خازن مخزن اسماء تعالی وتقدس
والی ملك قدر منشی دیوان قضائی
ثقل اكبر كه به فرمان نبی تا لب كوثر
در میان تو وقرآن به خدا نیست جدائی
نظری هم به گدائی چو من خاك نشین كن
ای كه در پادسهی صاحب ایوان طلائی
به گدا قدر بیفزاید واز شاه نكاهد
گاه گاهی كه كند شاه نگاهی به گدائی
عرش رحمان بود این روضه سلطان خراسان
پای بر عرش خدا هشته ائی ای دوست كجائی
در حریم حرم زاده موسی به ادب رو
نزنی تا به سر ودوش ملائك سر پائی
زان كه در بارگه اقدس سلطان سلاطین
خالی از فوج ملائك نبود گوشه وجائی
آمدم قبر تو بوسیدم ورفتم به امیدی
كه شب اول قبرم تو به دیدار من آئی
زهر با طبع لطیف تو چنان كرد كه فردا
تاج خونی كفنان، افسر شاه شهدائی
وای فردای " ریاضی " اگرش دست نگیری
ای كه خود دست خدا وپسر دست خدائی
" ریاضی یزدی "